وضغیت وبلاگ ما؟

آمار مطالب

کل مطالب : 548
کل نظرات : 2

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 33
باردید دیروز : 249
بازدید هفته : 398
بازدید ماه : 33
بازدید سال : 198248
بازدید کلی : 541152

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مثل باران باشیم و آدرس mobinir.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نویسنده : BARANE313
تاریخ : دو شنبه 21 مرداد 1398
نظرات

در پی انتشار شایعه ای مبنی بر فیلترینگ اینستاگرام از سوی معاون اول دادستان کشور در یکی از کانال های فعال ضد انقلابی، جناب تاجزاده،تئورسین اصلاح طلب، ضمن اسکی رفتن از این شایعات در توییتی از شبکه اجتماعی مورد علاقه خود با #در_اینستاگرام_می مانیم حمایت کرده و گفتند مانند فیلترینگ تلگرام طرحتان شکست می خورد!!

لازم به ذکر است:

-        دادستان کشور چند ماهی است معاون اول ندارند.

-        قضیه فیلترینگ تلگرام و عدم استقبال مردم مربوط به کارشکنی و عدم حمایت بعضی ها بود.

-        چرا ایشان باید از شبکه اجتماعی اینستاگرام که کارش تغییر ذائقه مردم و فرهنگ ایرانی اسلامی است، حمایت کنند؟

-        به فرض دادستان کشور چنین دستوری را صادر کرده بودند، ایا این توییت نشانه ی مخالفت با قانون به فرض تصویب شده نیست؟

-        از جناب دکتر عاجزانه خواهشمندیم که از خبرگزاری های رسمی جمهوری اسلامی ایران خبر های خود را دریافت کنند و به سرعت از کانالی که چنین شایعه ای را پخش کرده لفت دهند

تعداد بازدید از این مطلب: 2237
|
امتیاز مطلب : 444
|
تعداد امتیازدهندگان : 118
|
مجموع امتیاز : 118


نویسنده : BARANE313
تاریخ : چهار شنبه 7 مرداد 1398
نظرات

محض ریای 2 – دو رکعت نماز حاجت برای فرج

تعداد بازدید از این مطلب: 3809
|
امتیاز مطلب : 458
|
تعداد امتیازدهندگان : 122
|
مجموع امتیاز : 122


نویسنده : BARANE313
تاریخ : یک شنبه 13 اسفند 1396
نظرات
 
کتاب  «سلام بر ابراهیم» کاری  است از گروه  فرهنگی  شهید ابراهیم هادی که در قالب زندگینامه ای مختصر و ۶۹ خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر «ابراهیم هادی» منتشر شده است.
این نوشتار حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی نگارنده را در گردآوری این مجموعه ارزشمند یاری رساندند.

ebrahimhadi.com/clip/salam.pdf

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 3312
موضوعات مرتبط: شهدا , ,
|
امتیاز مطلب : 449
|
تعداد امتیازدهندگان : 123
|
مجموع امتیاز : 123


نویسنده : BARANE313
تاریخ : جمعه 13 بهمن 1396
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 2683
|
امتیاز مطلب : 434
|
تعداد امتیازدهندگان : 114
|
مجموع امتیاز : 114


نویسنده : BARANE313
تاریخ : جمعه 13 بهمن 1396
نظرات

مقایسه اقتصاد کشور در قبل و بعد از انقلاب اسلامی

تعداد بازدید از این مطلب: 2749
|
امتیاز مطلب : 423
|
تعداد امتیازدهندگان : 116
|
مجموع امتیاز : 116


نویسنده : BARANE313
تاریخ : جمعه 13 بهمن 1396
نظرات

 

"  از پدر پرسیم برای چی انقلاب كردید؟ پاسخ داد: برای اسلام
گفتم مگه اون زمان نماز نمیخوندی؟
...
چرا
مگه مسجد نمیرفتی؟
...
چرا
مگه مكه نمیرفتی؟
...
چرا
مگه محرم تكیه ودسته نبود؟
...
چرا بود
مگه زنت حجاب نداشت؟
...
چراداشت
مگه نزول بدنبود
...
خیلی بدبود
مگه ناموس محلتون حرمت نداشت؟
...
چرازیاد داشت
مگه صدای اذان از رادیو پخش نمیشد؟
...
چرا میشد
گفتم خب پس چه تغییری ایجادكردید؟
كمی درنگ كرد وهیچ پاسخی نداشت گفتم اما امروز فرزند تو نماز نمی خواند از حج متنفر و از كربلا بغض دارد ازحجاب گریزان و ازچشم حیض و نامرد مردان محله درفغان . نزول بیداد میكند بانكهای اسلامی را ببین! دختران انقلابی فاحشه را نشانت بدهم؟ مساجدخالی و پارتیهای انچنانی شبانه را؟ شاه غارت كرد؟چقدر؟ جان بچت چقدرخورد چقدربرد؟ دراین ایام شكوهمند چقدر از پول من و تو به جیب اخوند رفت؟
اسلام امد اما ازنوع جدیدش همانیكه جماعت اخوند میخواستند باشد!
پدر دیگه ازتهدید كسی نمیترسم حرفم را با منطق و ادب خواهم گفت هرجاكه باشم دیگه زمان ان فرارسیده كه ما برای خود كاری كنیم پدر. سوغات انقلاب شما برای مافقط ذلت بود و فلاكت و دشمنی با همه دنیا. من به فرزندم حقیقت را خواهم گفت! "

 

 

پاسخ شایعه

 1. مواردی چون نماز، مسجد و مکه رفتن تمام اسلام نیستند ، بلکه بخش اندکی از اسلام هستند.

2. با به تخت نشستن رضا شاه، تکیه‌ها بسته و عزاداری ممنوع شد .
اما محمدرضا شاه نتوانست مانند پدرش روند تعطیلی هیئت ها را کاملا حفظ کند و به گونه ای که به باور بسیاری کلید انقلاب اسلامی از دهه 1340و به ویژه محرم 1342 به خاطر همین محدودیتها در ایران زده شد.

3. حجاب فردی در دوره محمد رضا شاه در پاره ای از موارد آزاد بود اما در بیشتر مشاغل، مدارس و دانشگاهها و برخی مراکز عمومی ممنوع بود
ضمن اینکه با ترویج فساد در جامعه و تقبیح نمادهای مذهبی چون حجاب، بسیاری از خانواده ها  به دنبال راهی برای حفظ حجاب نوامیسشان بودند .
کشف حجاب در عصر رضا شاه به زور سر نیزه و در عصر محمدرضا به پشتیبانی تبلیغات گسترش یافت.

http://rasekhoon.net/article/print-12955.aspx 

4. برخلاف ادعای نویسنده نه تنها نزول بد دانسته نمیشد و رایج بود، بلکه بنگاه هایی در شهرهای مختلف رسما نزول خواری می نمودند .

5. برخلاف ادعای نویسنده نوامیس مردم حرمت نداشتند و در خیابانها و محلات از سوی اوباش، افراد مست، افراد تحریک شده در سینماهای پخش کننده فیلم های مستهجن و ... مورد تعرض قرار می گرفتند .
"
روز روشن اراذل و اوباش، زنان و دختران را از سطح شهر می ربودند و با زور به شهر نو (مراکز فساد) می بردند و رژیم اقدامی به عمل نمی آورد ." 
"
خاطرات من و فرح پهلوی، چاپ سوم، مؤسسه انتشارات به آفرین، تهران، 1381، ج 3، ص 493

6. اذان پخش می شد اما رادیوی کشور مسلمان قبل و بعد از پخش اذان ، ساعتها ترانه های مبتذل و آواز زنان را پخش می کرد !

7. با طرح موارد بالا سعی شده جامعه آن روز را جامعه دینی معرفی کنند، در حالی که اینها تنها بخشی از دین بوده و جنبه های ظلم ستیز و حق طلبانه واقعی دین را در بر نداشته و ضرری برای فاسدین و فاسقین ندارند !
* رواج قوانین ظالمانه ، فسادهای مختلف ، مبارزه علنی با دین و نمادهای آن ، تقبیح و برخورد با امر به معروف و نهی از منکر بخشهایی از روی دیگر سکه می باشد .
این انقلاب مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر بود .
حضرت علی (ع) می فرمایند :
همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون قطره‏ اى است در دریاى عمیق.
[نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 542 ، ح 374 ]

8. مواردی که در قسمت دوم شبهه مطرح شده عمومیت ندارد و نویسنده خصوصیات خود و همفکرانش را تعمیم داده است :
* عموم جوانان در ارتباط با خدا و اهل نماز هستند و این را در نمازخانه های دانشگاه ها و مساجد و ... میتوان دید .
* حضور پر تعداد جوانان در حج تمتع و عمره بصورت آزاد ، دانشجویی و دانش آموزی و حضور پرشمار آنان در کاروانهای زیارتی کربلا و راهپیمایی اربعین نشانه عشق و علاقه جوانان به حج و کربلای معلی می باشد .
* نگاه های ناپاک حاصل تلاشهای ضد فرهنگی و مفسده انگیز علاقمندان به تفکر شاه می باشد .
* اگرچه ایراداتی بر سیستم بانکی کشور وارد است ، اما این ایرادات قابل قیاس با دوره پیش از انقلاب و رسمیت ربا نیست .
* واژه فاحشه انقلابی غلط است !
انقلابی یعنی کسی که تفکر انقلابی دارد و اساس انقلاب ما اسلام است . در اسلام فحشا و روابط نامشروع حرام است . پس اگر کسی به سمت این مسایل رفت خودبخود از دایره انقلابی بودن خارج است .
* نویسنده مساجد و حضور جوانان را ندیده که اینطور اظهار نطر نموده است .
* تعداد پارتی ها آنقدر اندک است که همان اندک علاقمندان به آن هرنوع هزینه ای می کنند تا یک پارتی پیدا و در آن شرکت کنند !
* حداقل ثروتی که شاه موفق به انتقال آنها به خارج از كشور شد 31 میلیارد دلار بود .

* اسلام ، جدید یا قدیم ندارد !
دین و مکتبیست که با قرآن و روایات و اسنادش حفظ شده و هر مطلبی را میتوان با مبانی دین مقایسه کرد .

* برای آگاهی از بخشی از دستاوردهای پرشمار انقلاب اسلامی لینک زیر را مطالعه فرمایید: 

 

http://mobile.tasnimnews.com/fa/خبر/1393/01/01/263933

9. این متن مشخصا در راستای تخریب وجهه اسلام و انقلاب اسلامی آنهم در آستانه دهه فجر تهیه و منتشر شده است و استدلالات ضعیف همراه با مغلطه، روش کاری نویسنده می باشد .

10. نویسنده ضمن ایجاد شبهه ، در پایان قصد دارد مخاطب را وادار به اعتراض به بهانه های واهی نماید .

حق جو و حق طلب باشیم

لینک مطلب جهت انتشار: http://shayeaat.ir/post/126

تعداد بازدید از این مطلب: 2820
|
امتیاز مطلب : 433
|
تعداد امتیازدهندگان : 114
|
مجموع امتیاز : 114


نویسنده : BARANE313
تاریخ : دو شنبه 22 آبان 1396
نظرات

دلش هنوز هم پر می‌کشد برای همه آن لحظه‌های پر شور مبارزه مقابل تکفیری‌ها. برای شب‌های پر از ستاره حلب ، برای بودن کنار همرزمان شهیدی که رفتند و آسمانی شدند؛ رفقایی که از یادش نمی‌روند. او حالا نماینده همان‌هاست. یکی از همان ناب‌ها، همان خاص‌ها که در این زمانه پرهای و هوی، در گیرودار مشکلات و مشغله‌های زندگی، یک جور دیگر فکر می‌کنند، یک جور دیگر عمل می‌کنند. همان‌ها که برای آرمان‌هایشان از همه چیز می‌گذرند. این جانباز مدافع حرم شهرستان آمل، از همان‌هاست؛ استاد دانشگاهی که حالا ۱۸ ماه از جانبازی‌اش می‌گذرد و با این‌حال از صمیم قلب معتقد است که در کارزار جنگ با تکفیری‌ها، در کشاکش گلوله و خون، چیزی جز زیبایی ندیده‌است و «ما رایت الا جمیلا».

چه اتفاقی می‌افتد که یک استاد دانشگاه که مدیر گروه هم هست، در رشته دکترای الکترونیک تحصیل‌می‌کند و بالاخره برای خودش کلی برنامه دارد ، سر از خاک سوریه در می‌آورد و مدافع حرم می‌شود؟
من از مدت‌ها پیش در دو عرصه فعال بودم ، یکی در عرصه دانشگاه و خدمت به دانشجویان این مرز و بوم و یکی هم در سپاه پاسداران سعادت خادمی دوستان را داشتم .یعنی عقیده و مسیر زندگی‌ام همیشه همین بود.

اما برای رفتن به سوریه، برای پوشیدن لباس رزم مقابل دشمن و قدم‌گذاشتن به میدان مبارزه، حتما دلایلی داشتید؟
دلیل و برهان من همان عقیده‌ام بود. معتقدم که در کل ما باید فراتر از این‌ها به موضوع نگاه کنیم. بهانه اصلی می‌تواند آرمان‌های انقلاب اسلامی و تحقق هدف‌های این انقلاب باشد.یعنی باید دیدمان را وسیع‌تر کنیم و افق‌های بالاتری را ببینیم و بعد از خودمان بپرسیم که برای تحقق این آرمان‌های بزرگ، هرکدام از ما در این جامعه چه کرده‌ایم . کجای این جامعه ایستاده‌ایم ، نقش‌مان چیست و چطور آن را ایفا می‌کنیم. مساله بعدی این است که منِ نوعی وقتی می‌بینم تمام هجمه‌های دشمن به سمت ایران ماست و در نهایت درپس ِهمه قدرت‌طلبی‌ها، کشور ما بعنوان یک کشور اسلامی در یک طرف ایستاده و تمام استکبار جهانی بلا استثنا در کنار هم قرار گرفته‌اند، با تمام وجود احساس می‌کنم که باید پا به میدان بگذارم و با تمام پتانسیل و توانی که دارم از آرمان‌های جهانی انقلاب‌مان دفاع کنم؛ تنها با این کار است که می‌توان این انقلاب را همچون گذشته به دیگر کشورها صادر کرد.

یعنی معتقدید که مبارزه با تکفیری‌ها فرصتی است که همه می‌توانند به نقشی که برعهده‌شان گذاشته‌شده عمل‌کنند؟
دقیقا همین‌طور است. قلبا معتقدم که برای تحقق این آرمان‌ها، یک فضا و میدانی در سوریه به روی همه ما بازشده‌ که بسیار خوب است. روی نقشه، مرزهای زمینی ایران که وطن ماست مشخص است ، اما ما باید به سوریه برویم ، باید مقابل دشمن بایستیم تا از مرزهای جغرافیایی انقلاب اسلامی‌مان دفاع کنیم. چراکه مرزهای جغرافیایی انقلاب ما فراتر از مرزهای زمینی‌مان است . ما باید از این مرزها دفاع کنیم و تا آنجایی که از دست‌مان برمی‌آید ،از جان و مال و زندگی‌مان بگذریم؛ رسالت ما همین است. همه ما یک روزی به دنیا آمده‌ایم ، چند صباحی زندگی می‌کنیم و یک روزی هم از این دنیا می‌رویم. اما نکته اینجاست که باید در این چند صباح زنده‌بودن، با پتانسیل بیشتر و اثرگذاری بیشتری در جامعه حضور داشته‌باشیم. یکی از این عرصه‌های اثرگذاری هم همین است که برای آرمان‌های اسلام برویم، بجنگیم و تلاش‌کنیم. درکجایش هم فرقی نمی‌کند، چه در داخل و چه در خارج. هرکجا که دیدیم این آرمان‌ها به‌خطرافتاده،باید برای دفاع داوطلب شویم.

برای شما که حالا مدتی است جانباز مدافع حرم هم نام گرفته اید، دفاع از حریم اهل بیت هم حتما جزو انگیزه‌های رفتن بوده؟
قاعدتا همین‌طور است . در این دفاع، در مرتبه‌ای هم بحث حفاظت از حریم اهل بیت برای تک تک ما مطرح می‌شود. ببینید وقتی ما تاریخ اسلام را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که اهل بیت برای اسلام چه کردند، آنها جان‌شان را دادند، آنوقت جان ناقابل ما چه اهمیتی دارد؟همین الان اگر خوب گوش کنیم صدای «هل من ناصر ینصرنی» امام زمان را می‌شنویم اما ما سرمان را مثل کبک در برف فرو برده‌ایم و می‌گوییم ای کاش زمان امام حسین(ع) بودیم ، صدای هل من ناصر ینصری اش را می شنیدیم و به ایشان کمک می کردیم درحالیکه الان این فرصت فراهم شده ، این نوا همه جا شنیده می‌شود و می‌توان برای کمک داوطلب شد. مسئله دیگر غربت و تنهایی عمه سادات در خاک سوریه است. نه من که هرکسی که پایش به آنجا رسیده این غربت را حس کرده …وقتی این حرم را، این گنبد را از نزدیک می‌بینی حال خاصی پیدا می‌کنی. بعد با خودت می‌گویی من باشم و ایشان اینقدر غریب باشد؟! من باشم وحرمت ایشان شکسته شود؟ مگر نه اینکه ما بچه شیعه‌ها خودمان را منتسب به این ائمه می‌دانیم؟! آنوقت ما زنده باشیم و به حریم اهل بیت تجاوز شود؟ ما زنده باشیم و به گنبد حرم حضرت زینب(س) شلیک شود؟ تحمل این موضوع برای غیرت ما بچه شیعه‌ها خیلی سخت است.

همین‌ها بهترین دلیل است برای سینه سپرکردن مقابل داعش.
نه فقط داعش…برای متجاوزان و ظالمان زمانه. فقط باید در سوریه باشید تا ببینید که اینها از گروه‌های مختلفی هستند، داعش فقط یک اسم است. تمام حکومت‌های ظالم دنیا، تمام استکبار جهانی الان آنجا جمع شده‌اند تا این جنگ بوجود بیاید و ادامه پیداکند.

شما کی اعزام شدید؟
ابتدای محرم سال ۹۴ بود که به سوریه رسیدم.

موضوع اعزام‌تان را با خانواده در میان گذاشتید؟
شب آخری که می‌خواستم بروم به همسرم و بچه‌هایم گفتم. گفتم می‌خواهم بروم ماموریت. اما چون ماموریت زیاد می‌رفتم چیزی نگفتند. به‌خاطرهمین گفتم البته این ماموریت، با ماموریت‌های قبلی فرق می‌کند. تلفن و وسیله با خودم نمی‌برم. وقتی آنجا رسیدم اگر تلفن بود با شما تماس می‌گیرم. همسرم پرسید مگر کجا می‌روی؟ گفتم سوریه.

مخالفت نکردند؟ مانع نشدند؟
نه اصلا. به جای مخالفت تشویقم کردند. بعدها همسرم به من گفت که اگر من جلوی شما را می‌گرفتم فردای قیامت نمی‌تواستم سرم را جلوی حضرت زینب(س) بلند کنم. فکر می‌کنم برای یک خانواده، این اتفاق یعنی سربلندی؛ اینکه بدانند در چه راهی قدم برمی‌دارند و عزیزشان در چه راهی فدا می‌شود.

کی جانباز شدید؟
روز تاسوعا بود؛ اول آبان.

کجا و چطور این اتفاق افتاد؟
حوالی حلب. من و چند نفر از بچه‌ها برای آزادسازی یکی از منطقه‌های اطراف حلب، مامور شدیم. ساعت ۴:۳۰ صبح حرکت کردیم، ساعت ۶:۳۰ به منطقه رسیدیم و با دشمن درگیر شدیم. ساعت حدود ۸ صبح بود که وقتی به همراه سه نفر از دوستان روی تپه‌ای مشغول انجام عملیات بودیم مورد اصابت موشک قرار گرفتیم.

موشک؟
بله، می‌بینید استکبار جهانی چقدر از اینها حمایت می‌کند، می‌بینید تکفیری‌ها چقدر مجهز هستند که برای ۴ نفر از موشک کونکورس استفاده می‌کند که هرکدام از آنها چندصد میلیون تومان می‌ارزد. درحالیکه باید از این موشک‌ها برای اهداف زرهی استفاده شود نه برای نفر.

بعد چه اتفاقی افتاد؟
از آن جمع چهارنفره، دونفر از دوستانم در دم شهید شدند، اما من و یکی دیگر از بچه ها به فیض شهادت نرسیدیم و یک دلخوری عجیبی برای ما از این اتفاق باقی ماند.

درباره مجروحیت تان توضیح می دهید.
من با ۹۰ ترکش در بدنم به ایران برگشتم. پایم از سه جا شکسته بود، لگنم شکسته بود، شکمم از دو جا کاملا پاره شده بود، دست راستم از مچ کاملا رفته بود و پیوند شد ، از دست چپ دوتا از انگشت ها شکسته و رفته بود. با وجود این شرایط چون آتش مبارزه شدید بود ، من و دوستم که او هم مجروح شده بود بعد از این اتفاق حدود ۶- ۷ساعت آنجا ماندیم تا نیروهای خودی بتوانند ما را به عقب برگردانند.

بعد چه شد؟
ما را به یک بیمارستان صحرایی که در حلب بود رساندند، اما چون وضعیت من خیلی وخیم بود من را سریع به بیمارستانی در دمشق فرستادند . دو روز آنجا بستری بودم و بعد هم اعزام شدم تهران. مدتی در بیمارستان بقیه الله بودم و بعد از مرخصی از بیمارستان هم ۶ ماه در خانه بستری بودم تا یک مقداری ترمیم بشوم.

الان بهتر شده اید؟
خیلی از آن ترکش‌ها دیگر مهمان همیشگی ماست و به این راحتی‌ها از هم جدا نمی‌شویم. اما نکته‌ای که باید از صمیم قلب بگویم این است که من در این مدت جانبازی ، چه از زمانی که مجروح شدم تا وقتی که به ایران رسیدم و دوره درمانی سخت و طولانی ای را گذرانم، چیزی جز زیبایی در این حرکت ندیدم. همانطور که حضرت زینب(س) در مجلس یزید فرمودند : «ما رعیت الا جمیلا.» من این جمله را به چشم دیدم و چیزی جز زیبایی ندیدم.

از حال و هوای سوریه بگویید؟ حال و هوای مدافعان حرم؟
دوستانی که آنجا هستند، شور و حالی دارند که قابل گفتن نیست. من معتقدم که این شور و حال یا عنایت خود حضرت زینب(س) است یا اینکه ورای همه اینها فرماندهی کل این مبارزه با امام زمان(عج) است وگرنه این همه شور و حال وصف‌ناشدنی را چطور می‌توان معنا کرد.

منبع : تهران پرس

تعداد بازدید از این مطلب: 2914
|
امتیاز مطلب : 418
|
تعداد امتیازدهندگان : 114
|
مجموع امتیاز : 114


نویسنده : BARANE313
تاریخ : چهار شنبه 17 آبان 1396
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 3104
موضوعات مرتبط: امام حسین(ع) , ,
|
امتیاز مطلب : 433
|
تعداد امتیازدهندگان : 121
|
مجموع امتیاز : 121


نویسنده : BARANE313
تاریخ : پنج شنبه 11 آبان 1396
نظرات

بیچاره اون که کربلا نرفته

بیچاره تر اون که کربلا رفته

از دوستانی که عازم کرب و بلا هستند التماس دعای فراوان داریم.

ستون 1400 یعنی سلام آقاااا.....

تعداد بازدید از این مطلب: 3054
موضوعات مرتبط: امام حسین(ع) , ,
|
امتیاز مطلب : 410
|
تعداد امتیازدهندگان : 116
|
مجموع امتیاز : 116


نویسنده : BARANE313
تاریخ : شنبه 6 آبان 1396
نظرات

سید صادق حسینی شیرازی، مشهور به سید صادق شیرازی عنوان یکی از آقازادگان حوزه ی کربلا می باشد که در ۲۰ ذی‌الحجه ۱۳۶۰ قمری (۱۸ دیماه۱۳۲۰ هجری شمسی) در عراق به دنیا آمد و به سبب شان و رسومات خانوادگی، در سن ۱۰ سالگی بدون داشتن بهره ی کافی از معالم دینی، ملبس به لباس روحانیت گردید و پس از وفات پدر مجتهد خود آیت الله سید مهدی حسینی شیرازی در ۲۸ شعبان ۱۳۸۰ هجری قمری (بهمن ماه ۱۳۳۹ هجری شمسی)، به سرعت خود را مجتهد خوانده و به همراه دیگر اعضای بیت پدر، برادر ارشد خود سید محمد را مرجع تقلید نامیدند.
با این همه تفکر و سیره ی موروثیت مرجعیت در بیت شیرازی، موجب گردید تا ایشان سید محمد سی و چند ساله را پس از وفات پدر به عنوان مرجع اعلم به مرجعیت رسانده و سید صادق و سید حسن و سید مجتبی نیز در کنار ایشان، به عنوان مجتهد معرفی و اصحاب استفتاء وی را تشکیل دهند؛ البته در این میان سید حسن شیرازی پس از چندی عازم شامات گردید و به فعالیت‌های خود توسعه داد و علاوه بر سوریه در لبنان و مصر نیز به فعالیت پرداخت و در این زمینه با امام موسی صدر نیز روابط حسنه‌ای برقرار نمود؛ روابطی که در نهایت به سبب تفکرات قشری و متعصبانه ی سید حسن پس از چندی به تیرگی انجامید و کار اختلاف وی با امام موسی صدر تا به جایی رسید که امام خمینی، پرداخت سهم امام به طلاب و شاگردان سید حسن شیرازی را حرام اعلام کرد و در مقابل سازمان امنیت رژیم پهلوی (ساواک) نیز برای قدرت‌گیری سید حسن تلاشهای بسیاری نمود؛ تلاشهایی که شهید چمران در جایی به آن اشاره و رسما اعلام می کند که طرفداران سید حسن با جنگ تبلیغاتی اعصاب ما را ناراحت می‌نمایند و شهدای ما را مسخره کرده، می‌گویند شهید نیستند.
و از دیگر سو نیز سید مجتبی که در دوران پهلوی به ایران آمده بود نیز با پیروزی انقلاب اسلامی، به سرعت به دامان انگلیس رفته، مقیم لندن شد و در آنجا فعالیتهای به اصلاح اسلامی و تبلیغی خود را پیگیری نموده و در این میان تنها سید صادق دوشادوش سید محمد در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی به کویت عظیمت نموده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی به قم آمده و کربلاییها را تحت لوای حزب شیرازیها و مرجعیت نوادگان میرزای شیرازی سازماندهی نمودند.

تعداد بازدید از این مطلب: 3192
|
امتیاز مطلب : 408
|
تعداد امتیازدهندگان : 113
|
مجموع امتیاز : 113


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 55 صفحه بعد

چترها را باید بست زیر باران باید رفت فکر را خاطره را زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت دوست را زیر باران باید برد عشق را زیر باران باید پیدا کرد زیر باران باید بازی کرد زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت زندگی تر شدن پی در پی زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است رخت ها را بکنیم آب در یک قدمی است ... سهراب سپهری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود